انجمنی

ساخت وبلاگ
علی اسدزادههشدار صریح و اعتراض آمیز مقام معظم رهبری نسبت به فضای مسموم تبلیغاتی علیه دولت که در دیدار کارگزاران فرهنگی و اجرائی حج بیان شد ، حاوی نکات قابل تأملی است که یادآوری آن در شرایط پیچیده ی امروز راهگشا می باشد.حضرت آیت ا...خامنه ای با اشاره به تلاش برخی افراد برای سیاه نمائی در فضای جامعه و ایجاد اغتشاش ذهنی و تردید در مردم فرمودند: ملت ایرات ملتی مؤمن ، صادق و با عزم راسخ است و همان ملتی است که این انقلاب عظیم را به پیروزی رساند و سی و سه سال با قدرت از نظام اسلامی دفاع کرد.ایشان خاطر نشان کردند: این دستاورد های نظام اسلامی ، به راحتی محقق نشده است که عده ای بخواهند به دلیل اغراض شخصی و دشمنی با دولت ، در اصل نظام خدشه وارد کنند .معظم ٌ له با اظهار ناخرسندی شدید از فضای تبلیغاتی و مطبوعاتی کشور افزودند: این فضای بی بند و باری در حرف زدن و اظهار نظر علیه دولت ، مسائلی نیست که خداوند به آسانی از آن ها بگذرد.همچنین تأکید کردند: تفضلات و رحمت الهی تا زمانی است که ما مراقب گفتار، رفتار و عملکرد خودباشیم زیرا خداوند با ما خویشاوندی ندارد.رهبر فرزانه انقلاب در پایان این دیدار خاطرنشان کردند: برخی کارها و ظلم ها فتنه ای به پا می کند که دامن همه، اعم از ظالم و غیر ظالم را می گیرد ، بتابراین همه باید مراقب اظهار نظرها ، تبلیغات و اقدامات خود باشند.اظهارات دردمندانه مقام معظم رهبری در اعتراض به فضای مسموم و تبلیغاتی کشور علیه دولت، حلقه ی دیگری از تدابیر معظمٌ له برای دفاع از دولت اصولگراست که به دلیل استقامت این دولت بر آرمان های امام و انقلاب بیان شده است.حضرت آیت ا... خامنه ای در شرایط امروز در فضای بی بند و باری در حمله به دولت انتقاد می نماید که پیشتر نیز...در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ، از پنجه زدن دشمنان انقلاب به صورت دولت سخن به میان آورده و فرمودند: دو جریان علیه دولت به راه افتاده که این دولت را بکوبند ، هدف آن ها دولت نیست، اگر چه آماج دعواها، آقای احمدی نژاد و دولت است، ولی هدف آن ها نظام است و این خطی است که وجود دارد...در داخل یک طیف وسیعی است ، مختلف هم هستند. بعضی از روی آنست که خبری ندارند و مغرض هم نیستند . بعضی غرض های شخصی و سطحی دارند، بعضی غرض های عمقی دارند و یا کینه امام(ره) دردل دارند، آنانی که از انقلاب روی برگرداندند، محصول آن ها همین پنجه زدن ها به روی دولت است.بنابراین بر اسا س هنمون های ولی امر مسلمین (مدظله العالی) : خودیها می توانند از دولت انتقاد کنند و دولت هم باید به این انتقادها گوش داده و به انواع وارد آن ترتیب اثر بدهد و انواع ناوارد آنرا تحمل کند.اما خودیها نمی توانند در مسابقه تضعیف دولت و تخریب و تهاجم به آن شرکت داشته باشند چرا؟ که در این صورت جزء مخالفان نظام به قصد مبارزه با خط و سیره ی امام (ره ) و ارزش های انقلاب می باشد. و کسانی که همراه و هم صدا با مخالفان نظام شوند از جرگه ی خودی و اصولگرایی و لایتمداری خارج گردیده اند. انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 341 تاريخ : سه شنبه 28 آبان 1387 ساعت: 11:14

با فرارسیدن فصل سرما ، مردم متناسب با امکانات و شرایط زندگی خود سعی می کنند محل سکونت و کار خود را گرم نگه دارند و برای این کار از مواد سوختی مثل نفت ، گاز و زغال و چوب و...استفاده می کنند و هر چند هیترهای برقی گرماساز هم، در میان مردم و یا در اتاق های دانشجویی و در بعضی از محل ها ی کار به چشم میخورد.وسایل گرماساز اگر چه گرما بخش محیط زندگی هستند؛ اما رعایت نکردن اصول و نکات ایمنی و عدم استفاده صحیح و همچنین بی احتیاطی ها تا کنون تلفات زیادی تحت عنوان مرگ های خاموش ، یا آدمکش های نامرئی، بر جای گذاشته است . در وسایل گرمازای دودکش دار، در صورتی که دودکش آن ها بدون منفذ و حداقل 3 متر طول به طور عمودی و بدون مسیر افقی طولانی و همراه با سردودکش باشد، تهویه دود، به خوبی انجام می شود اما در وسایل گرماساز با شعله روباز و بدون دودکش واجد شرایط ، عمل اکسیژن رسانی و تخلیه گاز مصرفی صورت نمی گیرد ، خصوصاً اینکه در شرایط سردی هوا، مردم کلیه در و پنجره ها و حتی شبکه های کولرها را هم می بندند که منجر به سوخت ناقص می گردد و در نتیجه گازهای مضر و فراگیر «منواکسیدکربن» که تمام فضا را پر می کند ایجاد می شود. همین موضوعی که همه ساله صدها نفر از هموطنانمان را به کام مرگ فرو می برد ، در سال گذشته 293 نفر. یا از جمع یک خانواده 4 نفره که تازه خانه ای خریده بودند و متوجه کوتاهی دودکش عمودی و قرار گرفتن برف در آن و مسدودیت دودکش آن نبودند در اولین شب به خواب ابدی فرو رفند. ونمونه های دیگری در شهر خودمان که جوانانی مثل مرحوم نریمان و نیاپور که شب در اتاقی با درهای بسته خواب رفته و به دیل کمی زغال در منقل و یا روشن بودن بخاری ناقص سوز دیگر هرگز بیدار نشدند. و یا استفاده از چراغهای نفت سوز بخاری یا خوراک پزی مثل علاءالدین و غیرکه به دستگیره مرگ معروفند، کسان زیاد ی را به کام مرگ فرو برده است خصوصاً اینکه بعضی آن را در حمام خانه می گذارند تا حمام گرم شود، غافل از اینکه با فضای کم حمام تمامی اکسیژن ها سوخته می شوند و گاز سمی منواکسید کربن باقی می ماند و امسال هم نخستین تلفات رسمی در این خصوص در ستون حوادث روزنامه خبر جنوب مورخه 4/7/87 منتشر گرید که حاکی از مسومیت دو نفر و مرگ یکی از آن ها بود .حتی بعضی از قتل های عمد خانوادگی از همین طریق است که آش نشان ها و پزشکان قانونی باید بیشتر دقت کنند.مهمترین عوامل تولید گازهای کشنده:1- استفاده از وسایل گازسوز و نفت سوز بدون دودکش2- نقص دودکش از نظر منافذ و کمی طول عمودی آن3- استفاده از روشنایی گازی به مدت طولانی ، خصوصآً در فضای بدون تهویه4- نشت گاز از شلنگ بخاری و اجاق گاز آشپزخانه سربسته که اغلت با بو همراه است5- ضعف دودکش شومینه ها6- معیوب بودن مشعل7- آبگرمکن های زمینی مخصوصاً دیواری و فنی که دودکش مناسب ندارند8- خودرو روشن در پارکینگ سرپوشیده منازل یا در مغازه گاراژی9- نداشتن کلاهک و در نتیجه مسدود شدن آن به وسیله لانه پرندگان و یا دیگر اشتباهات یا شیطنت های کودکان خود یا همسایهنشانه های انتشار گاز و خصوصیت آناین گاز بسیار سمی، بیرنگ و بی بو و بی طعم است و سبک تراز حد است اما قابلیت انتشار بسیار زیادی دارد و به همین دلیل در تمامی نقاط یک اتاق اعم از بالا و پایین به سرعت پخش و متراکم می شود و چون به اعتقاد متخصصین هموگلبین خون میل ترکیبی زیادی با این گاز دارد به طوری که میل ترکیبی آن 300 برابر با اکسیژن است وقتی این ترکیب صورت می گیرد اکسیژن به بافت ها نمی ر سد و سریعاً باعث مسمومیت شده و سلسله اعصاب را فلج نموده و قدرت هرگونه اقدامی را از انسان سلب میکند و فرد مسموم به نوعی به خواب و مرگ آرام تن می دهد که علائم اولیه آن تهوع به همرا سردرد است به همین خاطر به دلیل بیرنگی به آن « آدمکش نامرئی» هم می گویند که مهمترین عامل بروز این نوع حوادث غفلت و ناآگاهی مردم است. و از آن جا که این قاتل پنهان غیر قابل حس و لمس و بی بو و رنگ است کسی کشنده بودن آن را باور ندارد. بنابر این به راحتی تسلیم و قربانی می شوند .مهمترین راههای پیشگیری:1- استفاده از وسایل گرمازای استاندارد2- بازنگه داشتن دریچه های کولر و هر راهی برای تهویه راحت3- بازنگه داشتن یک پنجره کوچک یا در به نحوی که بسته نشود4- ممنوعیت استفاده از بخاری های دستی (دستگیره مرگ) برای گرم کردن فضای داخل حمام ها5- اطمینان از باز بودن کامل مجاری دودکش ها و آزمایش همه ساله ان ها با یک عدد پیاز متوسط6- آزمایش قدرت مکش دودکش ها و چندوقت یکبار توسط اهل فن و خانواده یا بیرون7- نصب کلاهک استاندارد و قرار گرفتن حداقل 60 سانتی متر از بلندترین نقطه ساختمان8- تمیز نگه داشتن دودکش شومینه ها9- بی نقص بودن اتصالات دودکش ها و کنترل نقص و نشت گاز از آن10- دودکش ها باید مستقل باشند و استفاده مشترک از یک دودکش بسیارخطرناک است11- از وسایل پخت و پز برای گرمایش استفاده نشود12- از گاز پیک نیک در فضای بسته داخلی استفاده نشود13- در پارکینگ گازهای ناشی از احتراق خودرو به فضای داخل بسیار خطرناک14- دقت شود تا در هنگام ساخت و ساز دودکش سیمانی درون دیواری یا مصالح ساختمانی مسدود و یا تنگ نشود15- رنگ شعله آش در وسایل گرمازا باید کاملاً آبی باشد در غیر اینصورت سامانه سوخت رسانی ناقص است که باید رفع شود16- هرگاه زمستان در هتل و یا ساختمان اداری و یا خانه دوستی ساکن شدید و خواستید مستقلاً در یک از اتاق های آن بیتوته کنید : باید بخاری آن را ازمایش کنید: پس از چند دقیقه از روشن بودن بخاری چنانچه حس کردید که لوله انتقال گاز آن داغ نشده مطمئن باشید که تخلیه گاز صورت نمی گیرد(یعنی لوله دودکش مسدود است) و این آسانترین و عملی ترین راه آزمایش عملکرد درست یا نادرست دودکش بخاری است که همین اتفاق در سال 86 برای خودمان اتفاق افتاد : شبی خواستیم به اتاق خانواده در مسیر کازرون تهران در خانه معلم زرین شهر اصفهان بیتوته کنیم که بیش از 20 دقیقه که از روشن شدن بخاری می گذشت یکی از اعضای خانواده متوجه سرد بودن لوله بخاری شد که فوراً به مسئول آن اطلاع دادیم و وقتی به اتفاق بررسی کریدم؛ ابتدا متوجه دو موضوع شدیم یکی نداشتن کلاهک و دوم اینکه فقط هواکش را از پنجره بیرون کرده بودند، بدون هیچ لوله هواکش عمودی که باید ارتفاع آن حدود 3 متر باشد و همین امر باعث شده بود که جریان هوا و وزش باد نه تنها مانع خروج گازهای سوخته شود بلکه از همان راه باد هم داخل اتاق می شود و گازهای حاصل از سوختن را به داخل اتاق منتشر می نمود که با بررسی دیگر هواکش های اینچنینی آن مرکز متوجه مسدودیت بعضی به وسیله لانه پرندگان شدیم.لذا پیشگیری و آگاهی های لازم همیشه از درمان راحت تر و آسان تر و بهتر و کم هنه تر است . چرا که پیشگیری همه جا و همه وقت مؤثر و میسر است اما درمان همیشه مؤثرومیسر نیست . انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 343 تاريخ : سه شنبه 28 آبان 1387 ساعت: 11:8

حبیب الله عسگراولادی در مصاحبه با ماهنامه ذکر ارگان حزب موتلف اسلامی به مناسبت شهادت شهیدان شهریور ماه این حزب با بیان این مطلب که پس از 27 سال که از انفجار دفتر نخست¬وزیری این پرونده همچنان مسکوت است گفت:« باید از قوه قضاییه پرسید که چرا رسیدگی نمی شود . در آن زمان قوه قضاییه از امام خواسته بودند پرونده مختومه شود.» در ادامه ایم مصاحبه آمده است که شهید لاجوردی در ماه های آخر حیاتش اشاره به این موضوع نموده و خواستار باز شدن و پیگیری پرونده بوده است و شاید این نظریه درست باشد که شهادت ایشان به این دلیل باشد و همچنین شهید لاجوردی چندی قبل از شهادتش در برخورد با یکی از متهمان پرونده هشتم شهریور به او گفته بود , اگر من یک روز از عمرم مانده باشد و مسئولیت داشته باشم بالاخره تو را محاکمه خواهم نمود.آنچه در فوق آمده است گوشه هایی از مصاحبه عسگراولادی با نشریه ذکر بود.اینک من به عنوان یک شهروند این سئوال برایم پیش آمده است که چرا بایستی پرونده انفجار دفتر نخست وزیری که در آن رئیس جمهور و نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران در آن به شهادت رسیده اند می بایست توسط مسئولین قضایی کشور آن هم در آن سال های پر از درد و رنج مختومه شدن آن را از حضرت امام خواستار شوند و چرا بعد از 27 سال از شهادت آن بزرگواران همچنان این پرونده مسکوت است؟آیا این درخواست قبل از آن بود که هویت کشمیری مشخص شود یا بعد از آن ؟ اگر قبل از آن بود به چه دلیل بعد از آن که سازمان منافقین خلق مسئولیت آن را به عهده گرفت دوباره پی گیری نشد و براستی این سخنان آقای عسگراولادی و پیگیری شهید لاجوردی به چه معناست؟ و اگر بعد از آن بود که هویت کشمیری مشخص شد و سازمان منافقین خلق آن را به عهده گرفت دلیل این که شهید لاجوردی همچنان در پی آن بود تا این پرونده باز شود چیست؟ مگر چه کسانی در داخل در این جنایت دست داشته اند که هنوز چهره عیان نکرده اند؟آیا مسئولان قضایی و آنان که در آن سال ها و در این سال ها در قوه قضاییه و مجریه و مقننه هستند جوابی برای این سئولات دارند ؟ اگر دارند چرا درباره آن سکوت نموده اند؟وقتی پرونده ای به این مهمی و به این کلانی سال هاست که مسکوت مانده است ، آیا نباید انتظار داشت که پرونده هایی که از اهمیت کمتری برخوردارند به یک چنین سرانچامی دچار شوند ؟چرایی این که چرا قبلا امام را مجبور به مسکوت کردن پرونده کرده اند به تاریخ باز می گردد اما اکنون چه کسانی خواستار باز نشدن آن پرونده هستند؟ یا این که اصلا این پرونده به فراموشی سپرده شده است؟بسیار در طول سالیان اخیر از نام شهیدان دولت و بخصوص شهیدان رجایی و باهنر و دولت آنان به بزرگی یاد می شود ، اما آیا سزاوار است که پرونده شهادت آنان همچنان در بایگانی های دادگاه انقلاب خاک بخورد و قاتلان آنان در داخل و خارج کشور ( که با توجه به صحبت های آقای عسگراولادی در داخل نیز کسانی بوده اند که در این قضیه دست داشته اند و آزادانه در کشور تردد می کنند ) هیچ احساس ترس نداشته باشند و هیچ دادگاهی آنان را محکوم ننماید؟اما در بخش پایانی این مصاحبه مطلبی در مورد شهادت لاجوردی است که آن را مربوط به همین قضیه می داند و آن هم تنها به این دلیل که ایشان خواستار بازگشایی و بررسی این پروند بوده است.بعد از شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ، و سپس ترور نافرجام مقام معظم رهبری فراریان مغضوب ملت ، منافقین خلق و بنی صدر خائن و ملی گراهای طرفدار او و سلطنت طلبان و آمریکا و اسرائیل و سایر دشمنان انقلاب ، با خوشحالی تمام این گونه اعلام نمودند که برای خمینی تنها دو نفر دیگر مانده ، رجایی و باهنر ، که با از پای درآمدن آنان انقلاب اسلامی سقوط خواهد نمود و به همین دلیل دست به انفجار دفتر نخست وزیری زدند و تنها ساعتی بعد از انفجار ، سازمان منافقین خلق مسئولیت آن را به عهده گرفت . حال سئوال این است که مگر هنوز هم منافقین در راس امورند یا هنوز هم بعد از متلاشی شدن آنان در پی حمله آمریکا به عراق و ناپدید شدن مسعود رجوی خان بلامنازعشان مسئولین از آنان می ترسند؟اکنون از قوه قضاییه میخواهیم که بار دیگر این پیرونده را مورد بازبینی قرار دهد و مرتکبان آن را که در داخل هستند محکوم نماید و با شدت با آنان برخورد نمایدو از دولت عدالت محور می خواهیم تا آن را پی گیری نماید.محمد مهدی اسدزاده انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 310 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 22:40

گاراژ رهنما به سال 1338(ه .ش) در مکان فعلی واقع در ابتدای خیابان سعدی شمالی روبروی قبرستان دارالسلام تاسیس گردید که البته در آن زمان، خیابانی احداث نشده بود. قبرستان دارالسلام هم بعد از احداث خیابان تخریب شد و به مکان های تجاری و مسکونی و اداری و درمانی فعلی تغییر یافت. مؤسسین و مالکین این گاراژ، حاج زین العابدین رهنما و دامادش محمد مهدی رهنما و نیز مشهدی حبیب رهنما بودند. قبل از تأسیس گاراژ در این مکان کوره ی گچ پزی و کارخانه و کارگاه گچ کوبی وجود داشت که متعلق به برادران رهنما بود ضمناً در کارخانه ی مزبور یک کارگاه برگ سدر کوبی (برگ کنار) هم فعال بود. در گاراژ رهنما علاوه بر نقل و انتقال بار، کارهای پیمان کاری هم انجام می گرفت و برخی شرکت های فعال در منطقه شهرستان کازرون مانند شرکت حفاری ایران باربت برای حمل و نقل مصالح مورد نیاز با این گاراژ قرارداد منعقد می کردند.در گاراژ رهنما، کالاهای متنوع و بیشتر تره بار مانند: سیب زمینی و پیاز، بارگیری و تخلیه می شد. حاج نجف کشاورز و حاج علی معماری از جمله افرادی بودند که کالاهای تجاری آن ها در این گاراژ بارگیری و حمل می شد. کالاهای بارگیری شده از تهران به مقصد کازرون که در این گاراژ تخلیه می گردید، علاوه بر این که در سطح شهرستان توزیع می گردید به شهرهای همجوار مانند نورآباد ممسنی و فراشبند نیز انتقال می بافت . این گاراژها در زمینه ی تخلیه بارهای سفارشی فعال است که با مدیریت آقای حسن دهقان صورت می گیرد. البته قبل از ایشان، دالان داری گاراژ به عهده ی صدراله علیائی بود.کامیون داران و رانندگان متعددی که در این گاراژ فعال بودند و سالیان سال نسبت به حمل و نقل بار اقدام می کرده اند عبارتند از: محمدنبی سرودی، فتح اله سرودی، صدراله سرودی، حاج شکراله رحیمی، مشهدی کریم پورزاد، محمدفرهادیان، منوچهرفرهادیان، احمد فرهادیان، مسلم فرهادیان، ابراهیم فرهادیان، هوشنگ فرهادیان ( که اکنون عضو فعال تعاونی کامیون داران کازرون است)سردار عبدالهی، فرج اله عطری، سید مهدی فاطمی، رجب علی جمشیدنژاد، رجب علی راسخ، گاراژ رهنما و نیز گاراژ نتنج که در سطور بعد توصیف خواهد شد، هر دو در مبادی خروجی شرق شهر کازرون قرار داشته اند، اگر چه امروزه با توسعه ی مناطق شهری، بین آن گاراژها و خروجی شهر فاصله زیادی ایجاد کرده است.«گاراژ نتنج»آقای لطف اله نتنج به سال 1338(ه . ش) در زمینی به وسعت حدود یک هزار مترمربع در قسمت شمالی میدان شریعتی فعلی، گاراژی تأسیس کرد که ظاهراً به علت موانع قانونی، این گاراژ به صورت شعبه ای از گاراژ رهائی وبا همین نام مجوز فعالیت می گیرد. مجموعه های مسکونی و تجاری اقتصادی جنب مسجد امام حسن مجتبی (ع) ، مکان قبلی این گاراژ بوده است. در این گاراژ نقل و انتقال بار و مسافر انجام می گرفت. خودروهای وانت شورلت(پیکاب)، کمک کار، بدفورد، جیپ جنگی که سوخت مصرفی همگی آن ها بنزین بود، وسایل نقلیه ی رایج آن زمان بود که در گاراژ مزبور به حمل و نقل مسافر و بار اقدام می کردند. حمل و نقل مسافر بین کازرون و روستاهای دور و نزدیک اطراف همچون شاپور، امام زاده سید حسین، چنارشاهیجان(قائمیه)، تنگ چوگان، از طریق این گاراژ صورت می گرفت و نیز حمل عشایر کوچ رو از تیره های مختلف بین نقاط گرمسیری و سردسیری (ییلاق و قشلاق) مانند سمیرم ، پادنا، سرحد خسرو شیرین، چهل چشمه، بن رود زنگنه ونقاط خوش آب و هوای دیگر از جمله موارد فعالیت این گاراژ است.همان گونه که در شماره های قبل متذکر گردیدیم دانستن وضعیت جاده های خاکی و صعب العبور و ناهموار در گذشته و مشکلات و مشقات ناشی از تردد در آن معابر، اهمیت خدمات رانندگان زحمت کش آن زمان را برای ما دو چندان می نمایاند. رانندگانی که از گذشته در این گاراژ رفت و آمد داشته اند عبارتند از: فتح اله نتنج ( معروف به مشهدی فتح اله پهلوان)، بشیر دهقان، لطف اله رزمی، عبدالرسول معینی، منصورپور کریم، محمد حسین شمشیری، اسکندری .این گاراژ به مدت سه سال در مکان مزبور فعال بود تا این که با گسترش شهر و صلاحدید مسئولین وقت، تصمیم برآن شد که گاراژ ها به خارج شهر انتقال یابد، لذا گاراژ جدیدی با عنوان مسافربری نادر در محل فعلی یعنی دروازه ی بوشهر (ابتدای خیابان ورزش فعلی) توسط لطف اله نتنج تأ سیس گردید به همین علت به گاراژ نتنج معروف شد که هنوز در بیان شهروندان کازرونی با همین عنوان و نام و نشانی از آن یاد می شود.آقای نتنج اظهار داشتند که نقل مکان گاراژ برایشان هزینه و خسارت زیادی دربرداشت اما با این حال برای خدمت به همشهریان کار را ادامه دادم.گاراژ جدید با همان ماشین ها و رانندگان فعالیت خود را آغاز کرد. ضاهراً از سال 1344( ه. ش ) تا تعطیلی سال های اخیرگاراژ ، آقای عبدالمحمد نتنج مدیریت گاراژ را به عهده داشته اند و همچنان حمل و نقل بار و مسافر بین کازرون و شیراز و نورآباد ممسنی و برازجان و خشت و کنار تخته و روستاهای اطراف به طور مستمر یا مدیریت جدید صورت می گرفت . البته در این دوره مینی بوس هم به جمع اتومبیل های قبلی اضافه گردید که حمل مسافر بیشتر توسط مینی بوس ها صورت می پذیرفت. رانندگان مینی بوس ها عبارتند از : حاج امان اله جامعی، مسعود جامعیان، منوچهر پروان ، محمد هاشم بهنامی، اسماعیل رستمیان، عزیز معینی، عبدالصاحب بهزادی، حسن توکلی، جمشید دهقان، ناصرضیائی نژاد، نصراله ضیائی نژاد، حسن علی توان، محمدصالح خاکسبز، شاپور پیروان و آقای حسین نیک خواه علاوه بر دالان داری ، قهوه خانه ی گاراژ را هم اداره می کردند. داریوش پناهی که از جوانی در این گاراژ به طور شبانه روزی کار ساماندهی و نظم دهی بین مسافرین و اتومبیل ها را انجام می داد. مرحوم حاج محمد هاشم قناعتی(صاحب کارگاه آهنگری و جلو بندی)، مرحوم استاد اسماعیل توکلی و گاراژ جدید با همان ماشین ها و رانندگان فعالیت خود را آغاز کرد. ضاهراً از سال 1344( ه. ش ) تا تعطیلی سال های اخیرگاراژ ، آقای عبدالمحمد نتنج مدیریت گاراژ را به عهده داشته اند و همچنان حمل و نقل بار و مسافر بین کازرون و شیراز و نورآباد ممسنی و برازجان و خشت و کنار تخته و روستاهای اطراف به طور مستمر یا مدیریت جدید صورت می گرفت . البته در این دوره مینی بوس هم به جمع اتومبیل های قبلی اضافه گردید که حمل مسافر بیشتر توسط مینی بوس ها صورت می پذیرفت. رانندگان مینی بوس ها عبارتند از : حاج امان اله جامعی، مسعود جامعیان، منوچهر پروان ، محمد هاشم بهنامی، اسماعیل رستمیان، عزیز معینی، عبدالصاحب بهزادی، حسن توکلی، جمشید دهقان، ناصرضیائی نژاد، نصراله ضیائی نژاد، حسن علی توان، محمدصالح خاکسبز، شاپور پیروان و آقای حسین نیک خواه علاوه بر دالان داری ، قهوه خانه ی گاراژ را هم اداره می کردند. داریوش پناهی که از جوانی در این گاراژ به طور شبانه روزی کار ساماندهی و نظم دهی بین مسافرین و اتومبیل ها را انجام می داد. مرحوم حاج محمد هاشم قناعتی(صاحب کارگاه آهنگری و جلو بندی)، مرحوم استاد اسماعیل توکلی و برادرش ابراهیم توکلی(دارنده کارگاه مکانیکی) در محوطه گاراژ مشغول خدمات دهی به ماشین دارها بودند.آقای عبدالمحمد نتنج اظهار داشتند در گذشته که صدور مجوز و نقل بار متولی خاصی نداشت و اداره راه و ترابری عهده دار این کار نبود حمل و نقل اکثر بارها من جمله مرکبات و تره بار و پیاز و غیره توسط کامیون های مختلف به شهرها و استان های مختلف کشور با امضای مؤسسه حمل و نقل نادر صورت می گرفت. همچنین نقل و انتقال نیروهای ارتشی به ویژه اعزام مشمولین به نقاط مختلف کشور توسط همین گاراژ صورت می پذیرفت.از جمله کارهای چشمگیر این گاراژ خدمات دهی به معلمین آموزش و پرورش بین کازرون و نورآباد ممسنی و کوهمره و خشت و کنارتخته و کمارج و روستاهای اطراف می باشد که به نقل از مدیریت این گاراژها رعایت امانت داری و احترام به ناموس مردم و مردم داری و رضایت مندی توسط رانندگان وکارکنان گاراژ به ویژه در مورد فرهنگیان، زبانزد بود و خاطرات شیرینی در ذهن این قشر خدوم جامعه باقی مانده است.تأمین سرویس اردوهای دانش آموزی و همکاری مستمر با اداره ی آموزش و پرورش از جمله خدمات این مؤسسه است. در پایان قابل ذکر است که به خاطر موقعیت مکانی و حمل و نقل گسترده ای که در این گاراژ انجام می گرفت پاسگاه وصول عوارض شهرداری دروازه ی شهر در این گاراژ مستقر بود که به پست 3/100 معروف بود.تهیه کننده: علی اکبر فرشته حکمت انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 471 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 22:17

در ادامه مطلب شماره پیش؛ جاده که از سال 57 کلیه شرکت های پیمانکار پروژه های در دست ساخت را تعطیل کردند وخیلی ازماشین آلات خود را فروختند وعده ای هم وسایل و امکانات خود را به جاهای امن جابجا کردند واموال شرکت های وابسته به رژیم نیزبه تاراج رفت. مساله ی مهم وقابل توجه این است که اگر خدای ناکرده نهضت اسلامی چند سال بعد به پیروزی می رسید به طورحتم و یقین بنا به درخواست مردم و پیگیری جناب آقای طباطبایی با حفاری باقیمانده تونل عظیم درکوه سکندری درامتداد کوه دوان و کوه محمود بیگی و باقیمانده جاده ازخروجی تونل دردست احداث تا خود کازرون ساخته می شد واز طرفی کل منطقه ی جنگلی محدوده روستاهای امام زاده، گاوکشک، گرگنا، تل نادر، عبدوئی، کلانی، دشت برم، کتل های پیرزن ودختر، تنگ زرد، تنگ روئین یا پرک، وارک، بورنجان، دردانه تا کوه جروق، کوه دیشک تا محدوده دشت ارژن با تخلیه اهالی روستاهای یاد شده تا ابد دست نخورده، بکرو سالم باقی میماند. به طور مثال مسأله ی تاسف بار که به حضورتان عرضه می دارم این است که: طبق نمای عکس های هوایی و نقشه های قدیم و جدید زمینی که موجود می باشد در طول مسیر جاده ی جدید از صحرای دشت برم تا روستای تنگ زرد، پرک تنگ روئین، وارک ، برونجان ، دره زرک، باغات وارک، محدوده بالای بنگ روئین، قل قوچی و گَلو خواجه ای، قهوه خانه و باغ مرحوم میر آقا در ابتدای صحرای دشت ارژن حدود 250 الی 300 هزار اصله درخت بلوط، بَن یا بنک و کل خنگ، کیکم اَهرِ، کیالک، ببروک، ارژن، بادام تلخ کوهی و انواع بوته و گیاهان خوراکی وطبی کوهستانی به طور کلی قطع و نابود شدند و باقیمانده درختان در کنار مسیر جاده توسط گردشگران ، مسافران و رهگذران در آینده نابود شدند و درآن محدوده دیگر جایگزین آن نخواهندشد...2- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری و آزادی جهت استقلال و سازندگی، رهبر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) دستور سازندگی و عمران و آبادی روستاها و شهرها را صادر فرمودند و از سر گرفتن عملیات اجرائی پروژه ها را به مسئولین وقت ابلاغ فرمودند در این راستا مجدداً مردم کازرون به علت انحراف دادن مسیر جاده اصلی و بن بست شدن شهراز بابت طولانی بودن دو رشته کوه صعب العبور از همه ی مسئولین خواستار ساختن جاده اصلی در مسیر کتل های دختر و پیرزن تا دشت ارژن شدند، سرانجام در سال 59 که جناب آقای مهندس رجبعلی طاهری نماینده مردم کازرون در دوره اول مجلس شورای اسلامی انتخاب گردیدند بنا به درخواست ها و شکایت ها و بیان کلام ها و جملات حق طلبانه و ارسال نامه ها و طومارها به محضر مسئولین نظام، ایشان هم مسأله ی مهم و چشمگیر و محکمه پسند مردم را در مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، نخست وزیری، وزارت راه و ترابری، مدیریت سازمان برنامه و بودجه، وزیر جهاد سازندگی و دیگر نهاد های وابسته پی گیر شدند و در نهایت موافقت مبلغ دویست میلیون تومان آن زمان در مرحله ی اول برای ساختن جاده را گرفتند . این اقدامشان قابل تقدیر و تشکر بود اما صد حیف که پس از گذشت 3 سال از عمر انقلاب اسلامی استکبار جهانی و صهیونیست خونخوار تحت فرمان سردمداران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان با شوروی سابق و ایادی داخلی به جبران شکست خودشان و رژیم طاغوت پهلوی وضدیت با اسلام و انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی به خاک و مال و جان ملت ایران و مخصوصا استان های زرخیز و دلاورپرور کرمانشاه، ایلام و خوزستان تجاوز کردند که این جنگ ضررهای مالی و جانی و بنیادی فراوانی را به کشور تحمیل کرد و از طرفی تمام بودجه های کلان برای استقامت در مقابل جنگ خانمان سوز هزینه گردید و به طور کلی توسعه و عمرانی و ساخت پروژه های بزرگ تعطیل شد. در این راستا به کلامی ارزشمند از شهید بهشتی زمانی که به کازرون تشریف آورده بودند اشاره می کنم : حال نسیمی از اسلام، استقلال و آزادی نصیب ما شده اگر همه ی ملت ایران اعم از زن و مرد وپیر و جوان دست به دست هم دهیم و بیست سال شبانه روز کار عملی و اصولی داشته باشیم و استکبار جهانی هم دردسر و جنگی بر علیه ما راه نیاندازد آن زمان به اول اقتصاد اسلامی و استقلال و عدم نیاز به کشورهای بیگانه می رسیم . پس جنگ تحمیلی و وابستگی و نداشتن وسیله ی هوایی، دفاعی، علمی و صنعتی ، هزینه های گزاف را می بلعد و خزانه ی دولت را هم تهی می کند . پس در این راستا مسأله ی ساختن جاده کازرون هم که یکی از پروژه های مهم هزینه بر بود. متاسفانه پس از گذشت 21 سال در رژیم پهلوی و مدت 14 سال در استقرار جمهوری اسلامی تا سال 1373 متوقف و در قهقرا قرار گرفته بود در کشاکش خاموش شدن نسبی آتش جنگ و بعد از ریاست جمهوری آیت ا...خامنه ای، در زمان ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی رفسنجانی، عصر سازندگی جدید آغاز شد. با توجه به اینکه از سال 58 تا سال 66 جهش عمران وآبادی در منطقه ی کازرون زیاد نبود ودر دوره نمایندگی آقای برزو مهبودی در دوره دوم مجلس شورای اسلامی به علت جنگ و خسارت های وارده مسأله ی پیگیری ساختن جاده در حد سطحی و ظاهری پیش رفت ، اما مردم کازرون در کنار کمک به جبهه و اعزام نیرو، نسبت به آرزوی دیرینه خود یعنی ساختن جاده بی تفاوت نبودند و هرمقام و مسؤلی که از تهران و یا شیراز به کازرون می آمد از همه خواستار ساختن جاده بودند. متاسفانه دوره نمایندگی جناب آقای برزو مهبودی در مجلس با بی تحرکی و خاموشی برای جاده کازرون همراه بود.ادامه دارد...«جهانگیر عباسی» انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 321 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 22:11

بزرگترین وظیفه هر نظام و حکومتی و بزرگترین خدمت هر دولتی به مردم ایجاد امنیت است، اعم از امنیت جانی، ناموسی، آبروئی، مالی، شغلی و... یکی از ارکان تأمین امنیت، پلیس است و با وجود امنیت، زندگی در کام مردم شیرین و زمینه رشد و توسعه و پیشرفت و ترقی و تعالی فراهم می شود و تأمین امنیت همه جانبه برای همه مردم و به پهنای همه ایران، کار ساده و آسانی نیست بلکه بسیاری ماموریت های در این راستا ، همراه با خطرات جانی و گاهی آبروئی برای مأمورین و گاهی برای خانواده های آن ها است بنا براین مسئولیت پلیس در جمهوری اسلامی بسیار خطیر و اگر قصد قربت در میان باشد ، مجاهد فی سبیل ا...است و اجر و مزد واقعی آن ها نزد خدای بزرگ محفوظ است و با این اوصاف شغل آن ها مقدس است و باید مورد احترام و محبت و حمایت مردم قرار گیرند و اگر خدای ناخواسته امنیت مردم هم به هر نحو مورد معامله قرار گیرد بزرگترین خیانت حق الناس است که به سادگی بخشوده نمی شود. رابط پلیس و مردم، مثل جاده دو طرف است که باید دو باند رفت و آمد آن بدون دست انداز، باز باشد.پلیس نباید توقع داشته باشد که بدون اعتمادسازی براساس روش های منطقی، مردم به آن ها اعتماد کنند و همه جانبه پشتیبانش باشند. و مردم هم نباید انتظار داشته باشند که پلیس برای آسایش و امنیت آن ها از جان بگذرد و خود را فدا کند در صورتیکه آن ها پلیس را از خود ندانند و جز به نامهربانی به او ننگرند، پلیس دلش می گیرد وقتی کسانی، سبزی قامت او را بر نمی تابند و بهار را با حمایت از خزان زدگان مجرم کفران می کنند. با خود صادقانه بیندیشیم، چندنفر از افراد را می شناسیم که رد پاکسازی جامعه از لوث «آلودگی» و«آلودگان» و«آلوده کنندگان» با پلیس «همکاری» و «همراهی » و لااقل «همراهی» داشته ایم؟مگر نه اینکه ما خواهان جامعه سالم هستیم وزیستی در چنین جامعه ای را حق خود می دانیم؟ پس چرا بعضی هامان برای نیل به این هدف با آنانی که وظیفه انسانی و سازمانیشان نگهبانی چنین جامعه ایست همکاری نمی کنند ؟ مگر می توان تصور کرد، افرادی باشندکه در مهار آتش افروخته شده در زندگی شان سر راه آتش نشان مانع ایجاد کنند؟ پس چه می شودکه آتش افروخته در خانه بزرگ کشورمان را نمی بینیم یا به رغم دیدن در تسهیل مسیر پلیس که باید این آتش ها را فرو نشاند، کمک نمی کنیم، آیا براستی وضعیت زورگیری، توزیع مواد مخدر، شرارت، مفاسد اجتماعی، سرقت و... در شأن جامعه ماست، مگرنه همه ما از وجود چنین پدیده هایی در جامعه نگرانیم؟ پس چرا به یاری پلیس نمی شتابیم؟در پایان پلیس هم باید نسبت به کار خود مخلص،آگاه، فهمیده، مردم دار و به روز باشد و بداند یک برخورد نادرست و خشن و اشتباهی به سادگی پاک نمی شود، ان شاءا...که اشتباهات هم به حداقل ممکن برسد.علی اسدزاده انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 372 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 22:5

تشكر مي‌كنم از اين‌كه قبول فرموديد وقتتان را در اختيار ما و خوانندگان عزيز گذاشتيدجناب عسكري اولين را كه شايد سؤالي خيلي از مردم باشد اين گونه مطرح مي‌كنم كه شما به عنوان يك معلم و فرهنگي چرا مسؤوليت شهرداري را پذيرفتيد، با اين كه شما جايگاه رياست شوراي شهر را برعهده داشتيد كه ناظر بر عملكرد شهرداري است؟بسم الله الرحمن الرحيم، تشكر مي‌كنم از اين‌كه تشريف آورديد و وقت خوددتان و نشريتان را در اختيار من گذاشتيد.حقيقتاً اين جريان به 5/2 سال پيش برمي گردد. زماني كه بنده براي عضويت در شوراي شهر نام نويسي كردم. البته من اين را در جلسه‌ي معارفه هم توضيح دادم كه يكي از دوستاني كه قصد نام نويسي در شوراي شهر داشت من خدمتشان رسيدم و با هم صحبت كردي، خدمتشان رسيدم و گفتم فلاني من به درد شوراي شهر مي‌خورم يا نه؟گفت؟ چقدر حاضري وقت بگذاري؟ گفتم حاضرم خودم رو وقفش بكنم. گفت كه بقيه شرايطش را داري.حالا با توجه به اين‌كه يك مدت من در كار عمران شهري و ساخت و ساز ساختمان كار كرده بوديم و از يك طرف هم كار مديريتي كه من در سطوح مختلف در آموزش و پرورش كرده بودم اين توان را در خودم ديدم كه بيايم و نام نويسي كنم با اين ديد كه خودم را وقف خدمت به شهر بكنم.يك شرط هم قائل شدم و آن اين‌كه اگر بين كساني كه نام نويسي مي‌كنند براي شوراي شهر، 7 نفر كه شرايط‌شان از شرايط من بهتر است نام نويسي كردند من كنار مي‌كشم. بعد هم ديديم كه متأسفانه مردم و جمعي از صاحب نظران نيامدند و استقبال نكردند.به هر صورت من به عنوان نفر اول شورا و بعد هم رئيس شورا انتخاب شدم. 2 شهردار را در طول اين مدت با آن‌ها خداحافظي كرديم يكي آقاي بنايي بود يكي هم آقاي صفايي.حالا وقتي خواستيم اين شهردار سوم را انتخاب بكنيم كه البته از بين آن دوشهردار، يكي را انتخاب كرده بوديم يكي از قبل بود كه ما او را ابقاء كرده بوديم. اين سؤال براي اكثر كساني كه ما سراغشان مي‌رفتيم پيش مي‌آمد كه شهردار قبلي چرا رفت؟ يكي هم زمان كوتاهي كه مانده بود به پايان دوره‌ي شوراهاي اسلامي كه قطعاً با پايان دوره‌ي شوراها، شهردار هم بايد عوض شود. يعني دوره‌ي خدمت شهردار با شورا تمام مي‌شود، افرادي كه در نظر ما بودند و شرايط مناسب براي شهردار شدن داشتند و نياز نبود يك مدتي در اينجا كارآموزي كنند نپذيرفتند شهردار شوند چون مي‌دانستند براي يك مدت كوتاهي مي‌آيند و تا بخواهند برنامه‌هايشان را اجرا كنند بايد خداحافظي كنند و فرصت پرداختن به برنامه ريزي و كار ندارند، از طرفي هم دوستان عضو شورا، بزرگان شهر، روحانيت شهرستان، امام جمعه ي شهرستان، فرماندار شهرستان، با اين طرز تلقي و برداشت كه بنده در اين 2 سال و نيم كه ارتباط تنگاتنگي با شهردارها داشته‌ام بر برنامه‌هاي در دست اجرايي شهرداري اشراف كامل دارم بنده را علي رغم ميل باطني خودم كانديداي اين پُست كردند كه بعد از خيلي سبك و سنگين كردن‌ها با همان ديدگان 2 سال و نيم پيش پذيرفتم كه بايد خودم را وقف اين كار بكنم و بايد دِينم را به مردم، نظام وانقلاب ادا كنم.به هر حال شما در زمينه‌ي مسائل فني و شهرسازي تخصص نداريد چه تدابيري براي جبران اين مسئله انديشيده‌ايد؟ببينيد، شهرداري يك سازماني است كه نياز به يك مدير دارد و به نظر بنده قبل از اين كه شهردار بخواهد تخصص عمراني يا شهرسازي داشته باشد، بايد يك مدير توانمند باشد. حالا بنده ادعا نمي‌كنم يك مدير توانمند هستم ولي اين كه الزاماً شهردار بايد متخصص عمران يا شهرسازي باشد چنين چيزي حتي در قانون هم پيش‌بيني نشده است.در مسائل فني و شهرسازي هم بدون اطلاع نبايد باشد يا اين‌مشاوريني داشته باشند كه خوشبختانه در شهرداري كازرون معاون اجرايي‌مان مهندس عمران است با سابقه‌ي 4 سال شهرداري. جناب آقاي مهندس دهقان 4 سال شهردار بالاده بوده‌اند و معاون شهرسازي‌مان هم فوق ليسانس شهرسازي دارد يعني بنده ابتداي كار يك مهندس عمران و يك مهندس شهرساز را به عنوان معاونين شهرداري در اختيار دارم كه مطمئناً از نظر مشورتي و تخصصي از آن‌ها استفاده مي‌كنم.علاوه بر اين در يك سال گذشته تعدادي از نيروهاي متخصص را وارد بدنه‌ي شهرداري كرده‌ايم كه من با تشكيل شوراي فني مسائل فني شهرداري را نظات مي‌كنند.آقاي شهردار؛ همان طور كه مي‌دانيد شهرداري نهادي است كه ارتباط بسيار زيادي با مردم دارد؛ مرام و شيوه‌ي برخورد خود شهردار در مواجهه با مردم يك نكته‌ي اساسي است. شما جزو شهرداراني خواهيد بود كه در اتاق خود مي‌نشينيد تا مردم به سراغتان بيايند يا اين‌كه شما به ميان مردم رفته و با برگزاري جلسات مختلف در بين مردم و خارج از دفتر شهرداري با آنان ارتباط برقرار كرده و مشكلاتشان را پيگيري و حل مي‌نمائيد؟ببينيد حقيقت مسأله اين است كه من از روز اولي كه وارد شهرداري شدم سياست‌ درهاي باز را پيش گرفتم. اين كه شهردار روزهاي به خصوصي ملاقات عمومي داشته باشد را كنار گذاشتم و گفته‌ام هر روزي كه من در اداره هستم درِ اتاقُ من باز است حالا جز در موارد خاص و استثنايي مثل زماني كه جلسه‌ي كاري داشته باشم.و حتي براي كوچك‌ترين امضاء، مردم حق دارند با دست خودشان نامه را بياورند تا من امضاء كنم پس هيچ فاصله و حائلي بين من و مردم وجود ندارد و مردم خيلي راحت مي‌توانند به من مراجعه كنند هم حرفشان را بزنند و هم كارشان را انجام بدهند. اين يك مطلب و يكي اين كه من هم مثل مردم زندگي مي‌كنم من با ماشين خودم رفت و آمد مي‌كنم، خريد مي‌كنم، يعني زندگي عادي و روزمره‌ي خودم را انجام مي‌دهم، در مساجد و مجالس مي‌روم، در نماز جمعه و جماعات شركت مي‌كنم بنابراين من آن ارتباط عادي كه به عنوان يك شهروند با مردم داشته‌ام را حفظ مي‌كنم و حفظ كرده‌ام.ارتباط شهروندي با مردم دارم نه حالا از جايگاه شهرداري ضمن اين‌كه بنا دارم حتماً در مجالس مساجد يا كانون‌هيا فرهنگي كه فضاي مناسب فراهم شود شكرت كنم و با مردم صحبت كنم در طول روز هم بعضاً سر پروژه‌هاي اجرايي حاضر مي‌شودم، سركشي مي‌كنم و فكر مي‌كنم مردم با توجه به اين‌كه بنده را مي‌شناسند و تا حالا هم خيلي راحت به من دسترسي داشته اند از نظر ارتباط با مردم مشكلي نداشته باشم.جناب عسكري؛ در مورد ميزان و چگونگي نظارت شخص حضرت عالي بر عمل كرد پرسنل و نيز پروژه‌هاي عمراني است اين نظارت چگونه است؟اين دو بحث است: يكي نظارت اداري روي كاركنان اداري و آن‌چه مربوط به سازمان اداري شهرداري مي‌شود كه خوب است شما بدانيد كه من روز اولي كه آمدم يك جلسه‌اي با تمام كاركنان گرفتم و با آن‌ها صحبت كردم و هر هفته شنبه‌ها صبح مراسم داريم يك هتفه در ميان خودم مسائل اداري و جاري را بحث مي‌كنم و يك هفته از وجود علما استفاده مي‌كنيم براي ارشاد و راهنمايي و بيان مسائل اخلاقي و اجتماعي چون فكر مي‌كنم نظارت را بايد از درون ايجاد كرد و وقتي كاركنان ما در اداره‌ خدا را شاهد و ناظر بر اعمالشان بدانند مسائل راحت‌تر حل مي‌شود. صحبت همين هفته‌ي من اين بود كه در مراسم هفتگي اين آيه را كه مي‌فرمايد:هو معكم اين ما كنتم» را براي همكاران اداري بحث كردم كه اگر خدا را ناظر بر اعمال خودمان ببينيم اين بهترين نوع نظارت است. از طرفي برنامه داده‌ام مثلاً در مورد استعلام‌ها، صدور پروانه‌ برنامه‌ريزي كرده‌ايم كه زمان اين ها را به حداقل زمان ممكن برسانيم. الآن برنامه‌اي كه ما اعلام كرده‌ايم گفته‌ايم براي صدور پروانه در صورتي كه مالك مشكلي نداشته باشد در حداكثر يك هفته انجام بگيرد و استعلام‌هايي كه افراد مراجعه مي‌كنند و براي بانك، محضر يا جاهاي مختلف مي‌خواهند تقريباً يك روزه شده است. يعني امروز اگر كسي مراجعه كند فردا كار كارشناسي آن انجام مي‌شود.و اگر مشكلي نداشته باشد پاسخ را مي‌گيرد و از شهرداري خداحافظي مي‌كند.نظارت بر كارهاي اجرايي را ما براي هر پروژه يك مهندس ناظر گذاشته ايم از همان مهندسيني كه در يك سال گذشته استخدام كرده‌ايم ولي من خودم حتماً به پروژه‌ها سر مي‌زنم حتي بعضي مواقع روزي 2 بار، اساساً برنامه‌ي بنده اين است كه صبح تا ظهر را براي حضور در اداره گذاشته‌ام تا آن جايي كه ممكن باشد پاسخ‌گوي مردم باشم كه با در بسته مواجه نشوند كه البته اين زمينه‌ي ايجاد درآمد بيشتري براي شهرداري را فراهم مي‌كند، سركشي به پروژه‌هاي عمراني و بازديدهاي فني را گذاشته‌ايم براي بعدازظهرها، جلساتي را كه با كاركنان و مسؤولين قسمت‌ها داريم براي بعدازظهرها و شب‌ها گذاشته‌ام اين است كه من از جمعه، پنج شنبه و بعدازظهر و شب‌ها گذاشته‌ام تا بتوانم بر مجموعه‌ي شهرداري و پروژه‌هيا عمراني نظارت كنم.در صحبت‌هايتان درباره‌ي مسائل مالي و بودجه‌ي شهرداري صحبت كرديد؛ بودجه‌ي يك سال شهرداري چه ميزان است؟‌آيا كفاف حل مشكلات عمراني، فرهنگي و اداري شهرستان را مي دهد؟در جواب سؤال شما بايد عرض كنم كه اولاً براي اطلاع شما و شهروندان محترم بايد بگويم كه شهرداري‌ها خودكفا هستند. يعني دولت تحت عنوان عمران شهري بودجه‌ي خاصي را لحاظ نمي‌كند و اگر هم لحاظ كند خيلي مبلغش اندك است و قابل به حساب آمدن نيست. شايد آن‌چه كه دولت به عنوان خانواده‌هاي شهرداري كازرون قرار مي‌دهد از 2 درصد بودجه‌ي شهداري كازرون تجاوز نكند، اين يك مطلب و ديگر اين كه، يك بحثي داشتيم تحت عنوان عوارض سوخت و محصولات نفتي كه اين هم متأسفانه در هزينه‌ي عوارضي كه قرار گرفته و عوارض گمركي، سهمي كه به شهرداري‌هايي مثل كازرون تعلق مي‌گيرد در مقايسه با آخرين سال خيلي كم است يعني شهرداري‌هايي مثل كازرون ضرر كرده‌اند كه همين مبلغ هم به موقع وصول نمي‌شود مثلاً امسال در بودجه‌ي ما چيزي حدود 16 درصد كل بودجه را از محل تجمع عوارض نوشته‌ايم كه تا الآن بيش از 8 درصد آن پرداخت نشده است.بعد از اين توضيحات عرض كنم كه ما در سال 83، 2 ميليارد درآمد داشته‌ايم اما سال 84، 3 ميليارد و 15 ميليارد تومان بودجه نوشته‌ايم كه تا امروز بايد حدود 2 ميليارد و پانصد ميليون تومان آن وصول شده باشد ولي متأسفانه تا امروز بيش از يك ميليارد و 700 ميليون تومان آن وصول نشده است ولي امسال همه‌ي شهرداري‌ها حتي شهرهاي بزرگ باكمبود درآمد روبه رو بوده‌اند و اين مسأله كه كازرون ما كه بيشترين درآمدها را عوارض ساخت و ساز تشكيل مي‌داده است متأسفانه بيشتر محسوس شده به طوري كه ما تا به امروز حداقل حدود 700، 900 ميليون تومان از برنامه هاي پيش بيني شده خودمان عقب هستيم و حالا اگر كل 3 ميليارد تومان هم وصول مي‌شود باز هم اين بودجه براي يك سال كفاف مشكلات و نيازمندي‌هاي شهر را نمي‌دهد.ببينيد سرانه‌ي يك شهروند تهراني – در مسائل شهرداري – حدود 135 هزار تومان است در صورتي كه سرانه‌ي يك شهروند كازروني اگر 3 ميليارد بودجه‌ي ما محقق بشود، حدود30 هزار تومان مي‌شود يعني تقريباً چيزي حدود يك پنجم شهروند تهراني. معلوم است با توجه به عقب ماندگي‌هايي كه شهر ما دارد بودجه‌‌ي شهرداري كازرون يا درآمد شهرداري كازرون كفاف نيازمندي‌هاي شهر را نمي‌دهد. باز خوب است بدانيد از اين 3 ميليارد چيزي حدود يك ميليارد و 200 ميليون تومان آن هزينه‌هاي جاري شامل حقوق و ... شهرداري است و سالي مثل امسال كه ما كسري بودجه داريم همه‌ي اين كسري متوجه مسائل عمراني مي‌شود. يعني اگر ما تا پايان سال اگر به درآمد 2 ميليارد و پانصد ميليوني برسيم كه بعيد مي‌دانم، اين 500 ميليون كسري بودجه از مسائل عمراني كسر مي‌شود بنابراين با اين پول شهرداري متأسفانه نمي‌تواند خدماتي كه شايسته‌ي شهروندان است ارائه نمايد.يعني با اين وضع خيلي از مسائل و مشكلات عمراني شهرستان حل نخواهد شد؟بله، من يك مثال مي‌زنم براي اين كه شما و شهروندان محترم موضوع را بهتر درك كنيد. ما امسال چيزي حدود 700 ميليون تومان گذاشته‌ايم براي آسفالت، اين بودجه را تقسيم كرده‌ايم و مشخص نموده‌ايم چه ميزان سهم خيابان‌ها و چه ميزان سهم كوچه‌ها است. چقدر براي زير سازي و چه ميزان براي روكش بايد هزينه شود.تا آن‌جايي كه من حضور ذهن دارم چون اعداد و ارقام را آماده نكرده‌ام كه ارائه بدهم، چيزي حدود 240 ميليون براي روكش خيابان‌ها پيش بيني كرده‌ايم كه اين ميزان فقط بخشي از 5 خيابان ما را روكش مي‌كند يعني بخشي از خيابان خرمشهر، قدمگاه، براتي، بلوار امين‌الدين، خيابان فلسطين در برنامه‌ي ما بوده‌اند در صورتي كه 3 ميليارد محقق شود.مشكلات ديگر شهرداري چيست؟شهرداري كازرون، مي‌شود گفت بزرگ‌ترين مشكلش نداشتن نيروهاي جوان و متخصص بوده‌است كه ما بخشي از اين مشكل را حل كرده‌ايم ولي هنوز هم اين مشكل وجود دارد.چون بيشترين ساختار نيروي انساني شهرداري را نيروي حداكثر با مدرك ديپلم و فوق ديپلم تشكيل مي‌دادند و تعداد نيروهاي ليسانس شهرداري از تعداد انگشتان يك دست تجاوز نمي‌كرده‌است. بنابراين امروزه كه بسياري از مسائل شهرو شهرداري نيازمند به نيروهاي متخصص است، بزرگترين مشكل شهرداري كمبود نيروهاي متخصص است كه البته در دو سال گذشته با همكاري شهردار سابق و شوراي شهر توانسته‌ايم يك مقدار در جهت جبران اين مشكل تلاش كنيم.ضماناً جا دارد از زحمات همه كاركنان شهرداري كه تمام تلاششان را گذاشته‌اند براي رفع اين مشكلات كمال تشكر را داشته باشيم.در بين صحبت‌هايستن درباره‌ي چگونگي تأمين بودجه‌ِ شهرداري اشاراتي داشتيدحال اگر بخواهيد دقيقاً بگوييد كه راه‌هاي درآمد شهرداري چيست و براي افزايش اين درآمد چه راه‌كارهايي وجود دارد، توضيح بيشتري دهيد؟ببينيد كازرون يك شهري است كه كارخانه ندارد چون بعضي از شهرها مثل مرودشت، يك ميليارد كمتري يا بيشتر از كارخانه‌هاي داخل شهر عوارض مي‌گيرند، شهرداري كازرون از داشتن چنين درآمدي محروم است پس بيشترين فشار درآمدي شهرداري به دوش مردماست يعني هر راهكار جديدي هم بخواهيم برنامه‌ريزي كنيم باز دستمان در جيب مردم است.عوارض ساخت و ساز را تغيير دهيم بايد از جيب مردم بيرون بيايد اگر حتي زمين تفكيك كنيم و بفروشيم يا تغيير كاربري دهيم فشار بر مردم تحميل مي‌شود يعني حقيقتاً شايد بگويم راهي نمانده كه ما بخواهيم فشار بيشتري به مردم بياوريم. خيلي هم در اين زمينه بحث كرده‌ايم و بحث شده. با شهرداري‌هاي مجاور صحبت‌ كرده‌ايم، موقعي كه بنده در شورا بودم نامه نوشتم به شوراهاي مختلف همجوار كه شما چه كار كرديد براي ايجاد درآمد به يك نتيجه‌ي مشخص واقعاً نرسيديم، كه درآمدي ايجاد شود كه فشار به مردن نيايد. از همين طريق هم دعوت مي‌كنم از همه‌ي عزيزان صاحب نظر در شهرستان يا خارج از شهرستان اگر راه‌كاري مي‌توانند ارائه دهند كه به افزايش درآمد شهرداري كمك كند، ما را از نظريات خودشان محروم نكنند بنده هم قول مي‌دهم كه گوش شنوا باشم براي نظرات كارشناسي عزيزان.جناب شهردار، به مسائل زير عمراني شهر هم بپردازيم. متأسفانه روندي كه در چندين سال گذشته در دوران مديريت شهرداران گذشته بحث از بين بردن پوشش گياهي در سطح شهرستان است و شهرداران به بهانه‌ي مزاحمت براي كابل‌هاي برق در خيابان‌ها درخت‌هاي موجود را قطع مي‌كنند.ولي جايگزيني براي اين درختان قطع شده به كار نمي‌برد واگر جايگزيني باشد بوته‌هاي شمشاد است كه هيج سنخيتي با آب و هواي شهرستان و محيط اقليمي كازرون ندارد، با اين كه درختاني مثل نارنج، كاج و... عامل زيبايي و شادابي شهرستان است ولي استفاده نمي‌شود. مثلاً اگر به پارك آزادي دقت كنيد در پوشش گياهي اين پارك درختي متناسب با اقليم كازرون وجود ندارد.راه كار شما براي ترميم و جايگزين واصلاح وضع موجود چيست؟ و خصوصاً در زمينه‌ي آبياري درختان باقي مانده در سطح شهرستان؟بحث شما چند جهت دارد شهرداران گذشته هيچ كدام درختان را به علت مشكل سيم‌هاي برق قطع نكرده‌اند، اين قطع درختان توسط اداره‌ي برق صورت گرفته است.براي گرفتن مجوز كه با شهرداري هماهنگ مي‌كنند؟خيلي هم كاري به مجوز ندارند. البته يك توجيه دارند. درختاني كه قبلاً در شهرستان كازرون غرس شده از جمله اُكاليپتوس، اين‌ها اساساً درخت شهري نيستند . اين قطعاً براي تيرهاي چراغ برق مشكلاتي به وجود مي آورند كه شركت برق هم براي جلوگيري از حوادث مجبور است اين‌ها را قطع كند.يك مطلب هم راجع به تنوع گونه‌هيا درختي است. ببينيد شهر كازرون شهري است كه فاصله‌ي فصل‌ها در آن محسوس نيست يعني بهار، تابستان، پاييز و زمستان را خيلي نمي‌توانيد از هم تشخيص دهيد. وجود درختان خزان پذير در پارك‌ها باعث مي‌شود كه مردم فاصله و تفاوت فصل‌ها را درك كنند اين خوب است ولي اگر ما بياييم در سطح شهر همه نارنج بكاريم خستگي مي‌آورد. پس تنوع هم در درختكاري لازم است.اما برنامه‌هاي ما؛ لازم است اين را هم بگويم وقتي من صحبت مي‌كنم راجع به يك گذشته‌ي 2 سال و نيم است و آينده‌ي يك سال و نيم. يك مشكلي فضاهاي سبز شهري در كازرون داشته تأمين آب براي آبياري آن‌ها بوده است كه بعضي جاها به دفعات درختكاري ضده اما چون خوب آبياري نشده است اثري از درخت‌ها هم باقي نمانده است.ما در اين دو سال و نيم روي مسأله‌ي آبياري فضاهاي سبز برنامه‌ريزي كرديم و كار اصولي انجام داديم چون شهرداري مجبور بوده اكثر فضاهاي سبزش را يا با تانكر آبياري كند يا با آب شرب كه مي‌دانيد آب شرب يك چيز قيمتي است و نمي‌توان آن را صرف آبياري فضاي سبز كرد.ما آمده‌ايم با توسعه‌ي چاه‌هايي كه شهرداري حفر كرده در سطح شهر و الآن حدود 7 چاه داريم و يك چاه ديگر هم مجوز حفاري گرفته‌ايم و عن قريب در چند روز آينده عمليات اجرايي آن شروع مي‌شود در بلوار 1100 شهيد جلو ترمينال برنامه‌ي ما اين بوده است كه اولاً آبياري فضاي سبز را به وسيله‌ي آب شرب جدا كنيم ودوم اين كه آبياري فضاي سبز را سيستمي و به اصطلاح قطره‌اي كنيم كه هم بهتر آبياري انجام شود و هم مقرون به صرفه‌تر است و هم از لحاظ نيروي انساني هم بهتر است.اين كار انجام شد؟بله. چيزي حدود 22 كيلومتر آبياري فضاي سبز را قطره‌اي كرده‌ايم.در چه قسمت‌هايي از شهر؟از دانشگاه تا ميدان امام حسين(ع)، خيابان خرمشهر تا ميدان كارگر، پياده رو خيابان شهيد باهنر، بلوار جمهوري، مجموعه‌ي فضاي سر سبز تپه‌ي سنگ شاه كه خودش حدود 8 هكتار است و مقداري از خيابان شهيد پيرويان، خيابان شهيد مطهري، خيابان بسيج، خيابان بهار آزادي. البته همه‌ي موارد الآن حضور ذهن ندارم كه بيان كنم. حتي جديداً اگر ما پياده روسازي يا خيابان كشي مي‌كنيم و مي‌خواهيم درخت كاري كنيم حتماً ابتدا لوله‌هاي قطره‌اي آن را انجام دهيم پياده رو مي‌سازيم واين كاري است كه در جهت حفظ و نگهداري فضاي سبز بسيار مؤثر است.برنامه‌اي هم كه در حال حاضر براي توسعه‌ي فضاي سبز داريم اين است كه يك 22 هزار متري زمين انحصاري خيابان شهيد چمران داريم كه مالكيت آن متعلق به شهرداري است من با مسؤولين فضاي سبز صحبت كرده‌ايم و با آن‌ها از آن‌جا بازديد كرديم و سفارش 5 هزار اصله درخت زيتون داده‌ام هم براي جبران درختاني كه در تپه‌ي سنگ شاه ممكن است كور و خشك شده باشد و هم ايجاد فضاي سبز جديد.مي‌دانيد كه زيتون درختي است كه در كازرون خوب جواب داده و با آب كم و هم با گرماي كازرون سازگار است و در آينده هم مي‌تواند ايجاد درآمد كند و هم اين‌كه فضاي سبز جنگلي خوبي باشد.در قسمت كوي فاطمه زهرا زير خيابان خرمشهر يك منطقه‌ي قابل ملاظخ‌اي را ما زمين با مالكيت دولت داريم كه براي باغ نارنج درنظر گرفته‌ايم كه اختصاص داده‌ايم به درختان نارنج يعني گفته‌ايم آن‌جا بايستي فقط درختان نارنج كاشته شود.ما در 2 سال و نيم گذشته نه يك اصله اكاليپتوس در فضاي شهر غرس كرده‌ايم و درختاني كه غرس كرده‌ايم عمدتاً نارنج بوده‌اند و درختان سايه دار.ببينيد نارنج با تمام حسنش سايه ندارد ما در بوستان مرداني سال گذشته مقداري درخت غرس كرديم كه همه‌ِ آن‌ها درختان خزان پذير هستند ولي در تابستان درختان سايه‌دار هستند چون ورودي شهر است و مهمان‌پذير است و طراحي خوبي هم انجام شده و پيمان‌كاران هم الآن مشغول به كار هستند و ما در نظر داريم آن‌جا را تا شب عيد ان‌شاءالله آماده‌ي بهره‌برداري كنيم البته نه همه‌ي بوستان ولي چيزي حدود يك پنجم بوستان را.يك برنامه‌اي هم كه براي توسعه‌ي فضاي سبز داريم و از اين‌جا و اين موقعيت استفاده مي‌كنم و از طريق نشريه‌ي شما به اطلاع افرادي ذي نفع مي‌رسانم، ما يك مقدار زيادي تپه در اطراف شهر داريم كه كه خوب بارها و بارها مردم و حتي خود شما در نشريه‌تان نوشته‌ايد كه چرا نمي‌آييد اين تپه‌ها را سبز كنيد و يادم هست كه يك بار مقاله‌اي نوشته بوديد كه با بسيج كردن نيروهيا بسيجي اين تپه‌هما را سبز كنيد. بله من مي‌توانم در عرض يك ماه با استفاده از همكاري دوستان بسيجي همه‌ي اين تپه‌ها را درخت كاري كنيم اما اين تپه‌ها مالك حقيقي و حقوقي دارد و تا مسأله مالكيت آن‌ها را حل نكنيم نمي‌توانيم زير پوشش درختكاري قرارشان بدهيم.من يك پيشنهاد مي‌دهم به مالكين اين تپه‌ها اگر بيايند براي تبديل آن‌ها به باغ باغ زيتون اقدام بكنند من قول مي‌دهم مسأله‌ي آب آن را تأمين بكنم. آب از ما، كار از آن‌ها وسود براي آن‌ها. فقط تنفس اكسيژن و هواي پاك و فضاي سبزش براي مردم كازرون. من رسماً اعلام مي‌كنم اين مسأله بارها در شورا هم بحث شده مالكين تپه‌هاي مشرف به گلستان سيد محمد نوربخش اگر براي تبديل اين‌ها به باغ زيتون اقدام كنند من قول مي دهم مسأله‌ي آب آن كه مسأله‌ي مهمي است حل كنم.خواهش مي‌كنم اين مطلب را از قول بنده به شهروندان محترم اعلام كنيد كه به كوچك‌ترها و افرادي كه در كوچه و خيابان برخورد مي‌كنند كه دارند به فضاي سبز آسيب مي‌رسانند تذكر بدهند و آموزش دهند.ما در خيابان بسيج آبياري قطره‌اي كرده‌ايم ولي هر روز اين لوله‌ها را از هم جدا مي كنند. در زير خاك كرده‌ايم با انبردست شير آب را مي‌بندند يا باز مي‌كنند ما مجبور شده‌ايم قفل بزنيم. يا مثلاً لوله‌هاي قطره‌اي را از هم جدا كرده و شروع مي‌كنند به آبياري اطراف خوب اين لوله‌ها اگر يك دفعه از هم جدا د ديگر به درد نمي‌خورد پس خواهش من اين است كه مردم مخصوصاً مغازه داران براي اين‌كه نماي مغازه‌شان باز شود درختان را از بين نبرند، ما پي‌گيري و شكايت مي‌كنيم ولي اين جبران نمي‌كند. وقتي يك درخت نارنج 15،‌5 يا 20 ساله را قطع كردند اگر من 400 هزار تومان هم جريمه از آنان بگيرم فايده ندارد، اين را خواهش مي‌كنم كه همشهريان عزيز به اين مسأله عنايت داشته باشند. شهرداري را مالك فضاي سبز ندانند فضاي سبز مال خودشان است و در حفظ و نگهداري آن كوشا باشند. يك زماني مردم خودشان براي آبياري درختان اطراف منزل شان اقدام‌ مي‌كردند. حالا پول آب هم گران شده مردم درختان كنار خانه‌شان هم آب نمي‌دهند.جناب شهردار، با توضيحاتي كه داديد ولي مردم شاهد هستند كه فضاي سبز و پوشش گياهي خيابان‌ها بسيار ناچيز است و يا اصلاً‌وجود ندارد. حتي خيابان‌هاي اصلي شهر و اين در خور نام و سابقه‌ي كازرون نيست؟ دليل چيست و راهكار احياي شهر سبز؟ببينيد براي فضاي سبز خيابان‌ها، شهرداري هر سال هزينه مي‌كند ولي متأسفانه اين درختان كه هر ساله كاشته مي‌شود نمي‌مانند، علت عمده‌اش هم عرض كردم بيشتر كساني كه نماي مغازه‌هايشان، بااين درختان از بين مي‌رود مانع رشد اين درختان مي‌شوند. خيلي‌هما قطع مي‌كنند، باغچه را موزائيك مي‌كنند و به طرق مختلف از رشد آن جلوگيري مي‌كنند. شهرداري مجبور است هر ساله درختاني بكارد تا از هر صدتا درخت حداقل 20، 30 اصله بماند.يك مطلبي هم هست كه مي‌تواند يك عامل دوم شود. خيابان امام خميني(ره) خيابان بواسحق، خيابان محمد و بعضي از خيابان‌هما در طرح تفصيل شهر، تعريض دارند واين تعريض به تدريج انجام مي‌شود چون شهرداري توان اين كه يك دفعه ساختمان‌ها را بخرد و خراب كند و آباد سازد و ندارد چه كار مي‌كندۀ‌مجبر است منتظر بماند وقتي مردم خواستند ساخت و ساز كنند اين‌ها را عقب بنشاند و همين عامل باعث شده بعضي از خيابان‌هاي ما بدون درخت باشد. مثلاً در خيابان امام خميني(ره) شهرداري حتي گودال هم كند كه درخت بكار ولي، خودمان گفتيم اين كار را انجام ندهيد الان ما جلو مخابرات واقع در خيابان امام خميني(ره) تعريض كرده‌ايم خوب مجبور شده‌ايم چند درخت را قطع كنيم، البته به جاي آن درخت جديدي مي‌كاريم ولي اگر در خيابان امام خميني(ره) قبل از تعريض درخت كاري كنيم مثلاً 2 سال ديگر بعد از تعريض قطع شوند.الآن من دارم پيگيري مي‌كنم كه هلال احمر عقب نشيني كند، اگر اين كار عملي شود چند درخت ديگر هم قطع مي‌شود.البته آن جاهايي كه عقب نشيني و تعريض ندارد شهرداري فضاهاي خالي را درخت كاري خواهد كرد وحتي من اصرار دارم كه خاك را عوض كنند. خيلي از حاشيه‌هاي ما اگر مقداري حفاري كنيم به آوار مي‌رسيم، خاك مناسب نيست تأكيد خود من اين است كه هر كجا خواستند درخت بكارند وخاكش مناسب نبود عوض كنند واز بيرون خاك بريزند.در بين صحبت‌هايتان به مجموعه‌ي بوستان مرداني اشاره كرديد. بالاخره خودتان و مردم شاهد جفا به مرداني هستيد. بوستان مرداني قرار بود به يك مجموعه‌ي فرهنگي و ادبي تبديل شود، قرار شد آرامگاه مرداني و مقبره‌اش محفل ادب دوستان گردد، فرهنگ سراي مرداني ساخته شود ولي امروز حتي بر سر مزار مرداني چراغي براي روشنايي در شب نيز وجود ندارد!ورودي بوستان محل تحمع ميني‌بوس و سواري‌هاي خطي بين شهري شده است، بالاخره چه وقت سروساماني به مجموعه‌ي بوستان مرداني داده خواهد شد؟يك جلسه‌اي هفته‌ي گذشته سه شنبه در شيراز برگزار شد تحت عنوان دبير خانه كنگره‌ي مرداني كه قرار است يك بزرگداشت 2 روز (يك روز در شيراز و يك روز در كازرون) برگزار شود، شركت داشتم من در جلسه اين شعر مرداني را خواندم كه (كازرون شهر سبزي كه اينك خزان است) متأسفانه اين خزان دامن خود مرداني را هم گرفته است چرا چون دامن شهرداري را گرفته است. روزي كه مرحوم مرداني زنده بود با پاي خودش در اين بوستان حاضر شد و كلنگ زد تحت عنوان فرهنگ‌سراي مرداني بعد شد مقبره‌ي مرداني، خوب خيلي بحث‌هما شد كه بزرگان پول مي‌دهند، كمك مي‌كنند، مساعدت مي‌نمايند كه متأسفانه تا امروز جز آن‌چه شهرداري پيگيري كرده يك ريال از كسي و جايي مساعدت مالي نشده است.اما آن‌چه كه شهرداري انجام داده يك مثنوي طولاني است: نگاه كنيد روزي كه اين بوستان را كلنگ زدند و روزي كه مرداني مدفون شد اين بوستان با ورودي شهر فاصله داشت يعني ما يك جاده‌ي قديمي داشتيم جلو باغ استوان رد مي‌شد و درِ اين باغ در اين جاده باز مي‌شد بين اين جاده‌ي قديمي تا ورودي شهر زميني است كه اين زمين به اضافه‌ي خود جاده‌ي ورودي شهر مالك داشت و مالك مدت‌ها بود مصرانه پيگير مطالبه‌ي حقوقش بود و دنبال اين بود كه در اين زمين كه مساحتش هم قابل ملاحظه بود مجوز ساخت و ساز بگيرد كل اين زمين حدود 7 هكتار است. اين 72 هزار متر مالك داشت كه يك بخش شده بود ورودي شهر و رمپ ورودي فرهنگ شهر و فضاهايي كه درخت كاري شده، محل استقرار همين ماشي‌هايي كه شما اشاره كرديد و بخشي از زمين بيمارستان مترو كه صحرايي كه آن‌جا مستقر شده است.الان هم بدون اين كه مراحل قانون تملك انجام شود نمي‌توان كاري كرد م مدت‌ها تلاش و دوندگي كرديم،‌مدت‌ها كميسيون دراستان مي‌رفتيم بعد از اين‌كه با مالك توافق كرديم كه بخشي از اراضي همين باغ استوان را كه وصل مي‌شد به شهرك نيروي دريايي و شهرداري و هلا احمر به عنوان معوض اين 72 هزار متر به مالك بدهيم. و در واقع راه دسترسي به بوستان مرداني به ورودي شهر باز شود اين كار زمان برد، خيلي‌ ما تلاش كرديم – شهردار وقت كه جا دارد من از ايشان به نيكي يادكنم خيلي تلاش كرد و ما فقط 8 ميليون هزينه‌ي طراحي داديم تا مشاور آمد و در جلسه از مسأله دفاع كرد تا توانستيم آن را حل كنيم و گرنه بوستان مرداني باغي بود كه پشت ديوار بزرگي از ساختمان چند طبقه‌ي مسكوني و تجاري گم و مخفي مي‌شد. من فكر مي‌كنم بزرگ‌ترين خدمتي كه ما كرديم اين بود كه اين مسأله را حل كريم و الآن طرحي كه تهيه شده از ورودي فرهنگ شهر تا خود بيمارستان مجموعاً 12 هكتار به بوستان مرداني اختصاص داده شده است و طراحي آن هم الآن كامل و آماده است و الآن اگر تشريف ببريد مي‌بينيد كه دارند كار مي‌كنند. طراحي ألمان مقبره‌ي مرداني هم انجام داده‌ايم و به نظر بسياري از بزرگان شهر رسانده‌ايم و تأييد كرده‌اند و بعضي از آقايان هم طرح‌هاي هنرمندانه‌اي داشته‌اند و آماده‌ي اجرا است. ولي اين همه هزينه مي‌برد ما مكاتباتي كرديم با استانداري قبل، ايشان قول مساعد دادند حسابي در استانداري تشكيل شد و صورت جلساتي امضاء گرديد كه مبلغي را كمك كنند به اجراي اين پروژه ولي هنوز ..... همين امروز يكشنبه 11 دي ماه است مهندس دهقان معاون شهرداري كازرون در سازمان مديريت و برنامه‌ريزي استان پيگيري اين موضوع بوده‌اند.در عين حال من به مردم قول مي‌دهم كه اگر زمان اجازه بدهد چون فصل بارندگي است تا سالگرد مرحوم مرداني حداقل ورودي مقبره‌ي مرداني را ساماندهي كنيم به گونه‌اي كه قابل قبول براي مردم باشد.همكاري نماينده شهرستان در اين زمينه چگونه بوده است؟نه،‌ببينيد، هنوز اين بوستان و مجموعه و فرهنگ‌سرا به صورت طرح ملي يا استاني معين نشده كه بتوان براي آن در رديف بودجه‌اي در نظر گرفت.تلاش‌هايي شده منتها هنوز به نتيجه‌ي اجرايي و عملي نرسيده است.ناصر ديوان كازروني يكي از مفاخر شهرستان مي باشد ، اما گمنام و فراموش شده براي رفع اين گمنامي چه تدبيري انديشيده ايد؟ما در تاريخ شهرمان يك بزرگ مردي داريم به نام ناصر ديوان كازروني، انگليسي‌ها لقب ميرزا كوچك خان جنوب به او داده‌اند من هم در زندگيش تا آن مقداري كه مطالعه كرده‌ام، ايشان از افراد مقيد بوده به مسائل اسلامي من يك مورد خوانده‌بودم كه نقل مي‌كنم:« يكي از مراجع به ايشان يك جعبه‌ي فشنگ تحويل مي‌دهند كه در مبارزه با انگليس صرف كنند جنگ تمام مي‌شود و بخشي از اين جعبه‌ي فشنگ مصرف نمي‌شود. ايشان ‌آن‌قدر اهل احتياط بوده كه اين را به مرجع برمي‌گرداند، ببينيد اين مرد در شهر ما مظلوم ماند، مقبره‌اش گمنام مانده است حالا اگر از خيلي‌ها بپرسيد كه مقبره‌اش كجاست نمي‌دانند اصلاً سنگ قبر ندارد ما تصميم گرفتيم مقبره‌ي ايشان را بازسازي كنيم، مقبره‌اي كه در كنار مدرسه‌ي شهيد محسن پور در خيابان اميركبير قرار گرفته كه ما كار طراحي آن را انجام داده‌ايم و آن‌جا را به صورت يك مجموعه‌ي ايران گردي و جهان‌گردي بازسازي كنيم كه هم قابل استفاده‌ي مردم باشد و هم براي شهرمان مايه‌ي افتخار.جناب آقاي عسكري، شما به عنوان شهردار امروز شهر كازرون، درباره‌ي پروژه‌ي ميدان شهدا نظرتان چيست؟ چه توجيهي براي جمع اين همه از هم گسيختگي، خرابي، بي‌دقتي، عدم كارشناسي، عدم زيبا شناختي و زيبا سازي در يك مجموعه‌‌ي ميداني داريد؟من هم شنيده ام چيزي حدود 110 ميليون تومان در آن سال هزينه شده است اسناد و مداركي نديده‌ام فقط شنيده‌ام. بي دقتي‌هايي در زمان اجرا بوده كه نتيجه‌اش اين شكست‌ها و نشست‌هايي است كه شما در ميدان مي‌بينيد. اگر واقعاً با دقت نظر بيندازيد خواهيد ديد كه نشست‌ها خيلي بد است به طوري كه من حداقل سه چهار كارشناس به آن‌جا فرستاده‌ام يا خودم همراهشان رفته‌ام با ديد كارشناسي گفته‌ام نظر بدهيد چه كار بايد بكنيم؟! و به نتيجه‌اي منطقي نرسيده‌ايم! بعضي‌ها مي‌گويند آب نماها را به كلي برداريم و به جاي آن چمن بكاريم و گل و درخت بعضي‌ها مي‌گويند دوباره كار كنيد يعني كل مجموعه را خراب كرده دوباره بتن كاري و زيرسازي و آن وقت هم مشخص نيست چه از آب درآيد! با توجه به اين‌كه آن‌چه كه يك بيننده وقتي از كناره اين مجموعه مي‌گذرد آن‌چه مي‌بيند سنگ‌هاي ميدان است، نه سبزه و چمن را مي‌بيند و نه آب نما را !!!ما برنامه‌هايي براي زيباسازي اين مجموعه داريم. امروز هم خدمت دوستان در شورا عرض كردم كه همه‌ي دوستان تشريف بياورند آن‌جا تا يك تصميم جمعي بگيريم. چون هر كاري كه ما بخواهيم آن‌جا انجام دهيم ممكن است مورد پسند عده‌اي قرار نگيرد. مثلاً يكي از كاركنان شهرداري كه در اين زمينه‌ها كار كرده و تجربه‌اي دارد، پيشنهاد مي‌داد كه ما بخشي از اين فضاي ميدان را برداريم تا فضاي سبزش بيشتر به ديد آيد.يك سري پيشنهاد داده‌اند راجع به نصب چراغ‌ها و نور پردازي ميدان. قطعاً تا قبل عيد يك كارهايي كه ظاهر ميدان را تغيير دهد و به زيباسازي آن كمك كند انجام خواهيم داد ضمن اين‌كه اصل ميدان هم حفظ شود. اين جور نيست كه بخواهيم آن را كاملاً تغيير دهيم چون صحيح نيست كه هر شهردار با سليقه‌ي خودش تغييراتي را ايجاد كند. واقعاً بناي ما در دو سال و نيم گذشته اين بود سليقه‌اي عمل نكنيم. هر جا خواسته‌ايم عمل كنيم سعي كرده‌ايم نظر كارشناسان را بگيريم، دقت كنيم كه نخواهيم سليقه‌ي خودمان را اعمال كنيم.حالا اميدوارم انشاء‌ا.. خداوند كمك كند بتوانيم تا قبل از تعطيلات نوروزي كه مهمان ما مي‌آيند و هم براي خود شهروندانمان لازم است اين ميدان را بهسازي كنيم.جناب شهردار بحث خيابان‌ها، فضاي سبز مطرح شد شما اشاراتي كوتاه به آسفالت خيابان‌ها هم داشتيد ولي خودتان مي‌دانيد كه يكي از بزرگ‌ترين معضلات عمراني شهر بحث آسفالت خيابان‌ها و كوچه‌هاست البته نبايد از خدماتي كه در دوران 2 سال گذشته در آسفالت كوچه‌ها و خيابان‌ها بالاخص كوچه‌هايي كه سال ‌ها بود خاكي مانده بود، غافل شويم. اما در هر خياباني كه حركت مي‌كنيم، با وفور چاله‌ها، جمع شدن آسفالت‌ها، ترك خوردن يا حتي كنده شدن آسفالت خيابان‌ها و كوچه‌ها روبه رو هستيم و يك مورد ديگر اين كه متأسفانه برخي ادارات خدمات شهري ما مثل گاز، برق، تلفن، آب و.. مثل اين‌كه چشم ديدن آسفالت يك دست خيابان‌ها را ندارند و منتظرند يك خيابان آسفالت شود سپس به فكر برق رساني، آب رساني، سيم كشي تلفن زير زميني در اين خيابان‌ها مي‌افتند، آيا واقعاً‌نمي‌توان هماهنگي قبل از آسفالت خيابان‌ها براي خدمات شهري ديگر با ادارات خدمت رسان داشت؟ مديريت شهري توسط چه كسي بايد اجرايي شود؟نه ببينيد يك بحثي مطرح است تحت عنوان مديريت واحد شهري. در برنامه‌ي سوم توسعه پيش بيني شده بود كه حدود 22 نهاد، اداره و مؤسسه‌ي خدمات رسان شهري زير نظر شهرداري فعاليت كنند. در دنيا اين گونه است كه شهردار مدير است. همين الآن كه سال‌هاست مردم با اداره‌ي آبفا سروكار دارند ولي وقتي آب قطع مي‌شود، برق قطع مي‌شود، تلفن قطع مي‌شود مشكل فاضلاب دارند به شهرداري زنگ مي‌زنند و شهرداري گله مي‌كنند. يعني مردم شهرداري را متولي همه‌ي امور شهري مي‌دانند. شورا را مخصوصاً من وقتي رئيس شورا بودم مي‌بايست پاسخ گوي همه‌ ي مسائل شهر مي‌بودم. انجمنی...
ما را در سایت انجمنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمدمهدی اسدزاده asadzade بازدید : 342 تاريخ : چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت: 21:49

خبرنامه